اسرائیل با اهدافی مشخص وارد این جنگ شد؛ نابودی توان هستهای و موشکی ایران، حذف رهبری و در نهایت تغییر حکومت. اما پس از ۱۲ روز درگیری، نه تنها به این اهداف دست نیافت بلکه با حملات موشکی سنگین ایران مواجه شد و در نهایت مجبور به توقف جنگ گردید. از این منظر، اسرائیل نتوانست خواستههای خود را محقق کند و نمیتواند ادعای پیروزی داشته باشد. در مقابل، ایران تنها یک هدف اصلی داشت؛ دفع تجاوز اسرائیل با ضربات موشکی و وادار کردن دشمن به عقبنشینی. ایران در این زمینه موفق عمل کرد و اسرائیل را به توقف جنگ واداشت. بنابراین از دیدگاه ایران، این یک پیروزی دفاعی محسوب میشود. نکته کلیدی این است که پیروزی در هجوم نظامی با پیروزی در مقاومت دو مفهوم متفاوت هستند. اگر کشوری به عنوان مهاجم وارد جنگ شود، پیروزی تنها زمانی محقق میشود که به اهداف از پیش تعیینشده خود برسد؛ اما برای مدافع، پیروزی به معنای خنثیسازی حمله و حفظ حاکمیت و امنیت است. در این جنگ، اسرائیل در جایگاه مهاجم قرار داشت و نتوانست به اهداف خود برسد، بنابراین نمیتواند پیروز باشد. اما ایران به عنوان مدافع، با دفع حمله و وادار کردن طرف مقابل به توقف جنگ، به هدف خود رسید. محمدمهدی عربنژاد میپرسد آیا میتوان تعریف سومی برای نتیجه جنگ قائل شد؟ شاید بتوان گفت در چنین منازعاتی، گاهی نه پیروزی مطلق وجود دارد و نه شکست کامل، بلکه نتیجه به هزینههای پرداختشده و دستاوردهای استراتژیک هر طرف بستگی دارد. اما در این مورد خاص، با معیارهای کلاسیک، ایران در موقعیت دفاعی به موفقیت نسبی دست یافت در حالی که اسرائیل نتوانست به خواستههای تهاجمی خود جامه عمل بپوشاند. در نتیجه، پیروزی و شکست در جنگ بستگی به اهداف و جایگاه طرفین دارد. در این نبرد، ایران با دفع حمله اسرائیل به پیروزی دفاعی دست یافت، در حالی که اسرائیل به دلیل ناکامی در تحقق اهدافش، نمیتواند ادعای پیروزی کند. این جنگ بار دیگر ثابت کرد که مقاومت در برابر تجاوز، حتی در برابر قدرتهای نظامی پیشرفته، میتواند به نتیجه برسد. *دکترای جامعهشناسی و فعال سیاسی اصلاحطلب
(گزارش از پایگاه خبری اتحاد ما)